دولت جدید امریکا با لفاظی های ضد ایرانی دنبال چیست؟
لفاضی های ضد ایرانی دولت جدید امریکا، بازتولید دکترین مهار دوگانه را به خاطرمی آورد، با این تفاوت که این بار این سیاست برای جلوگیری از همگرایی یا هژمونی ایران و عربستان در منطقه است.

رئیس جمهور جدید امریکا و تیم همراهش هنوز امضاء اعتبارنامه هایشان خشک نشده است که حملات طوفانی را در لفاظی های ضد ایرانی خود در دستور کار قرار داده اند. در این مدت دونالد ترامپ در چند پیام توئیتری از تغییر رویکرد دولتش با دولت اوباما در برخورد با ایران و همچنین روی میز بودن همه گزینه ها سخن گفته و خواسته است این پیام را به تهران برساند که او مانند اوباما به قول خودش مهربان! نیست و دیگر مقام های دولت وی هم به فراخور مسوولیت شان به تهران هشدارهایی داده اند.
مایکل فلین مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز از جمله مقام هایی است که روز چهارشنبه به بهانه آزمایش موشک بالستیک در ایران، جلوی دوربین حاضر شد و گفت: اقدامات اخیر ایران، از جمله شلیک تحریک آمیز یک موشک بالستیک و حمله به یک شناور نیروی دریایی عربستان سعودی توسط شبه نظامیان انصار الله مورد حمایت آن کشور، تاکیدی است بر آنچه جامعه جهانی باید از آن آگاه باشد و آن نقش بی ثبات کننده ایران در سطح خاور میانه است.
فلین در ادامه هم گفت: ترامپ شدیدا منتقد توافقنامه هایی است که بین دولت اوباما و ایران منعقد شده و همچنین از سازمان ملل متحد به خاطر آنچه وی ضعف و بی تاثیری آن در برابر ایران نامید انتقاد کرد و با لحنی گستاخانه مدعی شد: ایران به جای قدردانی از آمریکا به خاطر آن توافقها، گستاختر شده است. از امروز، ما (اقدامات) ایران را رسما ً تحت نظر قرار می دهیم.
چند ساعت بعد از سخنرانی فلین سه تن از مقامات دولتی آمریکا در مورد سیاست های جدید آمریکا صحبت کردند و ماهیت تهدید فلین را تا حدی روشن کردند. یکی از این مقامات که نامش فاش نشده است، گفت: مساله مهم این است که ما در مورد اینکه رفتار های ایران نیاز به تجدید نظر توسط تهران دارد در ارتباطیم و این اقدامات را باعث نا امنی منطقه و تهدید برای متخدانمان می دانیم.
روز پنجشنبه هم شان اسپایسر سخنگوی کاخ سفید در نشست خبری با خبرنگاران گفت که اقدامات ایران بی پاسخ نخواهد ماند.
لفاظی های طوفانی مقام های امریکایی علیه ایران و بازتاب گسترده آن در رسانه ها، سبب شد تا در چند روز گذشته رویکرد دولت ترامپ در برخورد با ایران به موضوعی مهم برای بسیاری از تحلیلگران سیاسی تبدیل شود و البته برخی از رسانه ها و تحلیلگران به ویژه وابسته به سعودی ها نیز این لفاظی ها را به معنای کوبیدن بر طبل جنگ تعبیر کردند. اما به راستی آیا در پشت این لفاظی ها تهدید نظامی امریکا علیه ایران نهفته است؟ یا هدف دیگری را باید در لایه های داخلی این پیام ها جستجو کرد؟
در مورد سوال اول باید گفت ترامپ در حالی به کاخ سفید راه یافته است که جامعه امریکا با شکاف بزرگی پس از انتخابات روبروشده است و هنوز تظاهرات اعتراض آمیز علیه وی در ایالت های این کشور برگزار می شود. نتایج تازه ترین نظرسنجی در آمریکا نشان می دهد، اکثر مردم این کشور مخالف خروج کشورشان از توافق هسته ای با ایران هستند و بر طبق نظرسنجی های دیگر مردم امریکا آرزو می کنند اوباما دوباره رئیس جمهور شود.
در سطح بین المللی، بسیاری از مجامع بین المللی و از جمله اتحادیه اروپا بارها مخالفت خود را با برنامه های ترامپ اعلام کرده اند و در مورد نقطه نظرات وی همگرایی در سطح جهان دیده نمی شود به عنوان مثال در مورد همین آزمایش موشکی، اتحادیه اروپا اعلام کرد که این موضع بر خلاف برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت نیست. از سویی ترامپ پیش از این هم مواضع عجولانه ای در باره دیگر مسایل بین المللی ابراز کرده که بعدا از آنها عقب نشینی کرده، بطوریکه موضوع انتقال سفارت امریکا به بیت المقدس و صرف نظر کردن از این موضوع یکی از این موارد است. روزنامه هاآرتص روز جمعه نوشت ترامپ رسما انتقال سفارتخانه آمریکا از تل آویو به قدس را لغو کرد. قطعا این تصمیم بیانگر آگاه شدن ترامپ از پیامدهای احتمالی اجرایی شدن این تصمیم عجولانه بوده است. به نوشته ایندیپندنت با تصمیم گیریهای شتابزده و سخنان نامتعارف رئیس جمهور آمریکا، ایوانکا ترامپ و جارد کوشنر داماد وی برای در اختیار گرفتن افسار ترامپ تلاش می کنند تا وی تعدیل شود.
در کنار این موارد، قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی که اتکا به مردم و قدرت نظامی و نفوذ روزافزون کشور در منطقه از مولفه هایی است که امکان اقدام نظامی امریکا علیه ایران را بعید می کند. به ویژه اینکه امریکا و بیش از شصت کشور دیگر بعلاوه همه گروههای تروریستی در طول شش سال گذشته سعی کردند دولت قانونی بشار اسد را در سوریه سرنگون کنند اما خود آنها اعتراف کردند که ایران مانع این اقدام شد حال سوال اینجاست اقدام نظامی چگونه می تواند علیه ایران عملی شود؟
پس سوال اینجاست دولت ترامپ در پشت این لفاظی ها به دنبال چه هدفی است؟ به نظر می رسد توجه به یک نکته مهمی که در سخنان مقام های امریکایی بطور مشترک به ویژه از سوی مایکل فلین در مورد ایران بیان شده است می تواند از هدف پنهان این لفاظی ها پرده بردارد.
در سخنان فلین ضمن ابراز نگرانی از برنامه موشکی ایران به حمله حوثی های مورد حمایت ایران به ناوچه سعودی ها به عنوان اقدام بی ثبات کننده خاورمیانه و لزوم جلوگیری از این اقدامات تاکید شده و در همین چند روز ترامپ با پادشاه عربستان و سران برخی کشورهای عربی از جمله امارات گفتگوی تلفنی داشته است و با آنها در باره برخورد با اقدامات ایران در منطقه گفتگو کرده است. این گفتگوها در حالی بوده است که دولت و شهروندان سعودی در ماجرای تروریستی 11 سپتامبر متهم اول هستند و قانون جاستا به منظور شکایت خانواده های قربانیان این حمله تروریستی از دولت سعودی تصویب شده و پا برجاست. بنا بر این در پشت این تماس ها و اعلام حمایت ها چیزی دیگری جز تحریک سعودی ها و متحدانش در شورای همکاری خلیج فارس علیه ایران نهفته است؟ آیا این رویکرد یادآور دکترین مهار دوگانه نیست که در دوره کارتر از طریق پیشنهاد زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی مبنی بر سیاست نزدیکی به بغداد دنبال شد. تلاش برای بهبود روابط در شرایطی بود که امریکا عراق را به عنوان یکی از کشورهای حامی تروریسم و روابط تیره با اسراییل در فهرست سیاه قرار داده بود و در نتیجه، هر نوع فروش سلاح به این کشور غیرقانونی بود اما با این حال در حرکتی تاکتیکی دولت کارتر که زبیگنیو برژینسکی هدایتش میکرد، صدام را برای حمله به ایران تشویق و ترغیب کرد. ارسال آواکس و نظامیان به عربستان سعودی در سال 1980، که اطلاعاتی در مورد قابلیتهای نظامی ایران و مواضع آنان به صدام داد، مورد تایید خود صدام در چهار سال بعد هم بوده است. سیاستی که دولت امریکا اتخاذ کرد و بعدها تحت عنوان «سیاست مهار دوگانه» شهرت یافت، محتوایش این بود که عراق و ایران درگیری جنگی طولانی و فرساینده و پرهزینه شوند که به پیروزی هیچ یک منجر نشود.
حالا ولید فارس یکی از مشاوران ترامپ ادعا می کند بیانیه مایکل فلین مشاور امنیت ملی آمریکا به معنی این که ما به سیاست مهار ایران بازگشته ایم. اما در واقع این رویکرد به معنای مهار ایران و عربستان است.
ترامپ از یکسو می بیند هیچ یک از اقدامات امریکا در چهار دهه گذشته نتوانسته است ایران را مهار نماید و حالا هزینه های به قول خودش سه تریلیون دلای جنگ در عراق باعث نفوذ ایران در آن کشور شده است. از سویی عربستان هم در امریکا صدها میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد و و این کشور منشاء صدور افراط گرایی تکفیری به جهان است که تهدیدی واقعی برای جامعه بین المللی است بنابر این رئیس جمهور امریکا در تماس با سران عربستان وامارات و تحریک و قول حمایت از آنها و تهدید قلمداد کردن ایران می تواند به هدف پنهانی خود یعنی مهار محور مقاومت در یکسو و محور ثروت و افراط گرایی در سوی دیگر فائق آید. مواضع دولت بی تجربه سعودی پس از به قدرت رسیدن ملک سلمان نشان می دهد که چنین ظرفیت هایی برای بهره برداری هیات حاکمه امریکا وجود دارد. البته کمترین بهره امریکا از این هدف می تواند خالی کردن ذخیره ارزی سعودی ها با فروش صدها میلیارد دلار سلاح به آنها باشد. در حالی که این سلاح ها نتوانست آنها را از باتلاق یمن نجات دهد.
شاید اقدام ترامپ در لغو انتقال سفارت امریکا از تل آویو به بیت المقدس هم در همین راستا با هدف در حاشیه قرار دادن رژیم صهیونیستی در مقطع فعلی باشد.
--------------------------
بررسی و تحلیل/ رضا محمدمراد