پخش زنده
امروز: -
انحصار وراثت از اموری است که به موجب مرگ، انجام دادن آن ضروری است. اما برخی خانوادهها به هر علتی برای عمل به آن، با مشکل مواجه میشوند که قانون برای حل و فصل آن، راهحلهایی دارد.
به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سيما، مرگ رخدادی اجتنابناپذیر است که دیر یا زود برای هر فردی اتفاق میافتد. شاید یکی از چالشبرانگیزترین امور پس از فوت یک فرد تقسیم ارثیه به طور صحیح بین وراث باشد؛ آن هم در شرایطی که بازماندگان، سوگوار از دست دادن عزیزشان هستند و مسلما در وضعیت روحی و روانی نامناسبی قرار دارند.
گاه برخی از ورثه نمیخواهند به این زودیها دست به دارایی بازمانده بزنند و راضی به تقسیم ارثیه نمیشوند و گاه حتی منکر وارث بودن فرد خاصی میشوند. این نگرانیها و ناراحتیها در شرایط ویژه از دست دادن یک عزیز، باعث ایجاد تنش و درگیریهای گاه سنگین میشود البته قانون تکلیف همه چیز را مشخص کرده و جای هیچ نگرانی و چانهزنی نیست.
حمیدرضا محمدی، وکیل پایهیک دادگستری درخصوص حقوق وراث، چگونگی درخواست ارثیه و مشخصا سهمالارث میگوید: اموال و دارایی فرد پس از فوت و کسر دیون و مخارج، به صورت قهری و جبری به بازماندگان انتقال مییابد که این امر آثاری از جمله لزوم تعیین تکلیف مایملک و میزان سهم و حقوق وراث را به دنبال دارد.
وی ادامه میدهد: اما برای اینکه وراث بتوانند سهمالارث خود را مطالبه و در آن تصرف کنند، ابتدا لازم است اسامی وراث و سهمالارث هر یک از آنها در دادگاه بررسی و اثبات شود. به عبارت دیگر برای تعیین تکلیف میراث هرکس پس از فوت، ابتدا باید ورثه را تعیین کرد. رسیدگی به این امر از سوی مرجع قانونی و با رعایت تشریفات مقرر در قانون را «انحصار وراثت» و رای صادرشده را «تصدیق یا گواهی انحصار وراثت» مینامند. کارکرد گواهی انحصار وراثت نیز آن است که بدون انحصار وراثت، وضعیت ورثه و چگونگی تقسیم ترکه به طور رسمی روشن نمیشود.
محمدی درمورد مرجع صالح برای رسیدگی به امر انحصار وراثت نیز میگوید: برای صدور گواهی انحصار وراثت باید به شورای حل اختلاف آخرین محل اقامت دایمی متوفی مراجعه کرد اما باید توجه کرد که رسیدگی به دعاوی اثبات یا نفی نسب در صلاحیت دادگاه خانواده همچنین دعاوی راجع به وصیت، تولیت و وقف که ممکن است پس از فوت متوفی ایجاد شود در صلاحیت دادگاههای عمومی حقوقی است و اینگونه دعاوی حتی با توافق طرفین نیز قابلیت طرح در شورای حل اختلاف را ندارد.
وی میافزاید: وراث و هر شخصی که نفعی در اموال متوفی داشته باشد، میتواند تقاضای صدور گواهی انحصار وراثت کند. چنانچه وراث یا اشخاص ذینفع متعدد باشند، نیازی به درخواست همگی آنها نیست و اقدام یک نفر از آنها برای امضا و ارایه دادخواست کافی است. به این صورت که یکی از وراث به عنوان خواهان دادخواست را به طرفیت (علیه) سایرین تقدیم میکند.
این وکیل پایهیک دادگستری درخصوص مدارک و ضمایم دادخواست گواهی انحصار وراثت بیان میکند: به همراه دادخواست انحصار وراثت، مدارک دیگری نیز باید ضمیمه شود؛ اولا تصویر برابراصلشده شناسنامه و کارت ملی متوفی و تمامی وراث همچنین سند ازدواج در صورت متاهل بودن متوفی قبل از فوت، لازم است که ارایه شود؛ ثانیا استشهادیه باید ارایه شود. به این معنا که سه شاهد در فرم مخصوصی اسامی وراث را گواهی میکنند و دفتر اسناد رسمی، امضای آنها را تایید میکند. نکته حائز توجه این است که این سند یک سند عادی است و صرفا اعتبار استشهادیه دارد و سند رسمی محسوب نمیشود زیرا دفتر اسناد رسمی به هیچ وجه به محتوای گواهی شهود کاری ندارد بلکه فقط امضای آنان در ذیل برگه را تایید میکند. ثالثا ارایه رسید تقدیم اظهارنامه مالیاتی لازم است. یعنی وراث پس از فوت متوفی باید لیست تمامی اموال و داراییهای منقول و غیرمنقول او را در قالب اظهارنامه مالیاتی به اداره دارایی حوزه محل سکونت متوفی ارایه و رسید آن را دریافت کرده و همراه با دادخواست گواهی انحصار وراثت به شورای حل اختلاف تقدیم کنند.
وی در پاسخ به این پرسش که تکلیف فردی که به گواهی انحصار وراثت و تقسیم ارثیه اعتراض دارد، چیست، عنوان میکند: اگر فردی به گواهی صادرشده درباره انحصار وراثت اعتراضی داشت، میتواند اعتراض خود را اعلام کند. به طور مثال یکی از ورثه ممکن است اعتراض داشته باشد که نامش در گواهی قید نشده است همچنین ممکن است موصیله (فردی که وصیت به نفع او انجام شده است) یکی از اعتراضکنندگان به گواهی انحصار وراثت باشد.
به گفته محمدی، یکی از اشخاصی که میتواند به گواهی انحصار وراثت اعتراض کند، دادستان یا رییس حوزه قضایی است. مطابق ماده 367 قانون امور حسبی، در همه مواردی که دادستان تشخیص دهد که متوفی بلاوارث بوده و درخواست اشخاص برای صدور تصدیق بیاساس است، میتواند به درخواست تصدیق وراثت اعتراض کند همچنین وی میتواند در صورتی که متوفی را بلاوارث بداند، به تصدیق انحصار وراثت در موردی هم که تصدیق مسبوق به آگهی نبوده است، اعتراض کند و در هر حال دادستان حق دارد از رأی دادگاه تقاضای تجدیدنظر کند البته تا زمانی که برای محجور، قیم و برای غایب، امین معین نشده است، دادستان میتواند به نام محجور و غایب به درخواست تصدیق انحصار وراثت اعتراض کند که این موضوع در ماده 368 قانون امور حسبی بیان شده است.
وی میافزاید: همچنین در صورتی که گواهی انحصار وراثت به زیان وراث یا اشخاص ذینفع صادر شود، هر یک از آنها میتوانند به آن اعتراض کنند؛ مثلا اگر نام یکی از وراث متوفی در گواهی انحصار وراثت ذکر نشده باشد، نامبرده میتواند با ارایه دلایل و مستندات نسبت به صدور گواهی مزبور اعتراض کند. مطابق ماده 369 قانون امور حسبی، رای دادگاه در این مورد قابل تجدیدنظرخواهی است.
این وکیل دادگستری درباره گواهی انحصار وراثت متوفی خارجی نیز اظهار میکند: بر اساس ماده 356 قانون امور حسبی، تصدیق صادره از مقامات صلاحیتدار کشور متوفی راجع به وراثت اتباع خارجه با انحصار آن پس از احراز اعتبار آن در دادگاه ایران از حیث صدور و رعایت مقررات مربوطه به اعتبار اسناد تنظیمشده در خارجه قابل ترتیب اثر خواهد بود. این ماده اعتبار گواهی انحصار وراثت صادره از سوی مقامات صلاحیتدار کشور متوفی را که مربوط به وراثت اتباع خارجه یا انحصار آن است، منوط به احراز صدور آن و رعایت مقررات مربوط به اعتبار اسناد تنظیمشده در خارج کرده است. مقررات مربوط به اعتبار اسناد تنظیم شده در خارج از کشور نیز در ماده 1295 و 1296 قانون مدنی آمده است.